فرشته آسمونی ما ، كيانوشفرشته آسمونی ما ، كيانوش، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 5 روز سن داره

دو پرنس کلبه ما

بدون عنوان

سلام شیرین عسل مامان   این روزها سخت مشغول آماده کردن خونه جدیدمونیم و مامان خیلی شرمنده است که فرصت نمی کنه از شیرین کاریهای جدید عزیز دلش بنویسه .... یه عالمه کلمه جدید یاد گرفتی ... سلام می کنی ...مثل یه مرد  دست می دی و می گی خداااا و خداحافظی می کنی ... اینقدر سی دی  سی دی  می کنی تا مامانی تسلیم شه و سی دیه مورد علاقتو برات بزاره.... کلی فیگور جدید یاد گرفتی و برای مامان اجرا می کنی که مامانو بخندونی و انصافا هم همیشه موفق می شی ... وقتی خودت یه کار بد می کنی یا یه دست گل به آب می دی تند و تند  می گی ای داد ...ای داد وقتی هم که مامانی یه دست گل به آب بدم بالای سرم می ایستی و سرت رو تکون می دی و می گی نو...
12 اسفند 1391

بدون عنوان

  سلام عشق مامان...   گل قشنگ من داره هر روز بزرگ تر و شیطون تر می شه .... این روزها دیگه انجام ساده ترین کارها گاهی برام غیر ممکنه .... تقریبا حتی بهم اجازه نمی دی چیزی بخورم .... خیلی وقته که صبحانه خوردن و ناهار خوردن مامانی محدود شده به روزهایی که بابایی خونه باشه و عسل خان به جز مامانی لای دست و پای بابایی هم بپیچه و این وسط من یه نفس بکشم ...می دونم که این حرفم برای بعضی ها غیر قابل درکه ولی کسی که یه فسقلی شیطون داشته باشه خوب می فهمه من چی می گم....البته فکر نکنی ناراحتم ها مامانی ...نه...!!! اتفاقا خیلی هم خوشحالم ... خوب مامان رو باربی کردی ... خودت قضاوت کن فسقلی ....الان یک هفته است که می خواهم وبلاگت رو آپ کنم...
2 اسفند 1391
1